از میقات تا عرفات
حج، عبادتی ویژه است كه خود از مجموعهای از عبادات تشكیل یافته است. مناسك حج مشتمل بر نماز و انفاق و ذكر و ترك برخی از امور به خاطر خدا میباشد. بنابراین حج شامل همه فضایل آن عبادات است؛ و با این وجود، ویژگی خاصی نیز دارد كه در غیر آن یافت نمیشود، و آن ویژگی عبارت است از اینكه حج، میثاق و عهد مخصوص میان خداوند و بنده اوست. حج، صرفاً یك تكلیف عبادی نیست كه به آن امر شده، باشد، بلكه میثاق و عهدی است كه بدان تشرّف جسته میشود، لذا در مورد آن، مانند نماز و زكات، تعبیر به امر نشده است؛ مثل «اقیموا الصلوة و اتوا الزكوة»، بلكه تعبیر آنست كه «ولله علی الناس حج البیت...»! میثاق خدا است بر مردم كه حج خانه او انجام دهند.
دربارة فضیلت حج آمده است «ود من فی القبور لو ان به حجة بالدنیا و مافیها»
كسی كه از دنیا میرود آرزو میكند كه: ای كاش در برابر دنیا و آنچه در آن است، یك حج در كارنامهاش میداشت!
ضرورت آشنایی با اسرار حج
هر برنامهای از برنامهها و دستورهای دین، ظاهری دارد و باطنی. ظاهر آن را انسان در قالب چشم جهان بین میبیند و باطن آن را با قلب نهان بین خویش در مییابد. در تفسیر آیة «یعلمهم الكتاب والحكمة و یزكیهم» گفته شده است كه رسول خدا از یك سو، مبیّن قرآن و حكمت است (یعلمهم) و از سوی دیگر بیانگر راز و رمز این كتاب و حكمت نیز میباشد (یزكیهم). تزكیه هر عملی عبارت است از بیان اسرار آن عمل. آنگاه با توجه به این مقدمه و نظر به اینكه قرآن مشتمل بر همه امور است و هر امری ظاهری دارد و باطنی، عقاید و اخلاق و اعمال و حتی معاملات نیز مشمول این قاعده هستند و پیامبر(ص) اسرار آنها را نیز بیان كرده است. توضیح آنكه:تمام موجودات دارای وجودی ملكوتی هستند كه از آن به عالم قدر نیز یاد میشود؛ این عالم قدر، به نوبه خود، تجلی عالم برتری است به نام عالم جبروت كه از آن به عنوان عالم «خزائن» (نهفتهها) نیز یاد میشود.
تزكیه هر عملی عبارت است از بیان اسرار آن عمل
همه موجودات در عالم جبروت به نحو بسیط وجود دارند؛ و سپس از آنجا به تجلی به عالم ملكوت تنزل كرده و پس از آنكه اندازه آنها تقدیر شد به عالم طبیعت (عالم ملك) تنزل میكنند، این تنزل دوم نیز به تجلی است. بنابراین هر یك از موجودات دارای وجودی در عالم ملك (طبیعت) و وجودی در عالم ملكوت (قدر) و وجودی در عالم جبروت (خزائن) میباشند.
نماز و حج و روزه و زكات و... نیز دارای این مراتب سه گانه هستند.
به بیان دیگر:
احرام عاشقان به از احرام حاجیان
كان ره به سوی كعبه برد وین به سوی دوست
كروبیان گرد كعبه جبروت طواف كنند. كعبه پناهگاه راندگان جانباز است و سرگشتگان وادی حیرت. عراقی گوید:
گفتهاند قبله سه است: قبلة عام، قبلة خاص و قبله خاص الخاص.
قبله عام، كعبه است در میان جهان و قبلة خاص، عرش است و قبلة خاص الخاص، دل مریدان و جان عارفان است.
«فهم ینظرون بنور قلوبهم الی ربهم» به نور دل خویش مینگرند به خداوند خویش.
حافظ گوید:
یا رب این كعبة مقصود تماشاگه كیست
كه مغیلان طریقش گل و نسرین من است
دیدن روی تو را دیدة جان بین باید
و این كجا مرتبة چشم جهان بین من است؟
آشنایی با اسرار عبادت
انسان نیز بسان سایر موجودات از عالم جبروت به عالم ملكوت و سپس به عالم طبیعت تنزل یافته است؛ او در مسیر نزولی خود میتواند با حقیقت این اعمال آشنا شده باشد (این آشنایی برای اندكی از انسانهای كامل میسر است)، كما اینكه در سیر صعودی خود به سوی حق تعالی نیز میتواند با این حقایق آشنا گردد.اگر كسی این عبادتها را شناخت و به آنها عمل نمود، به حقیقت آنها كه در مخزن غیب است خواهد رسید؛ چه اینكه انسانهای متوسط و عادی نیز بعد از مرگ، حقیقت نماز و حج و روزه و... را مشاهده خواهند كرد؛ مثلاً حج و روزه را به شكل دو فرشته مشاهده خواهند كرد و در قبر با این فرشتهها مأنوس هستند.
حقیقت همه عبادتها به صورت فرشته است، اما هر عبادتی سرّ مختص به خود را نیز دارد
سرّ مشترك عبادات
ابوبصیر از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) روایت كرده است كه چون بنده مؤمنی بمیرد، شش چهره با او در قبر داخل میشوند؛ یكی از این چهرهها زیباتر، نورانیتر و خوشبوتر و پاك سیماتر از بقیه است؛ یكی در سمت راست، دیگری در سمت چپ، صورتی دیگر رو به رو و صورتی دیگر پشت سر او قرار میگیرد.سپس زیباترین این صورتها میپرسد: خداوند از من به شما پاداش نیكو دهد، شما كیستید؟ آنكه در سمت راست قرار گرفته میگوید: من نماز هستم و آنكه در سمت چپ است میگوید: من زكاتم و آن یكی كه روبروی اوست گوید: من روزهام و آنكه پشت سر است گوید: من حج و عمره هستم و آنكه در كنار پاهای اوست گوید: من كمكهای نیكی هستم كه به برادرانت رساندی؛ آنگاه همه این صورتها به آن صورت زیبا میگویند: تو كیستی؟ میگوید: من ولایت و دوستی آل محمد(ص) هستم. پس حقیقت همه عبادتها به صورت فرشته است، اما هر عبادتی سرّ مختص به خود را نیز دارد.
نوشتهی: عین.دال